به بازار چاپ خوش آمدید | ورود اعضا | ثبت نام رایگان
بنر
بنر
بنر

نمایش بر اساس استان

عضو بازار چاپ شوید
ثبت نام رایگان
عضو هستید؟ورود اعضا

خبرنامه

مركز پشتيباني بازار چاپ

همراه پشتیبانی بازار چاپ

سامانه پيامك تماس نيازمندي هاي بازار چاپ
کانال تلگرام بازار چاپ

تعرفه آگهی

1 ماهه - 80,000 تومان
3 ماهه - 204,000 تومان
6 ماهه - 360,000 تومان
1 ماهه - 40,000 تومان
3 ماهه - 102,000 تومان
6 ماهه - 180,000 تومان

پرداخت آنلاین

پرداخت آنلاین
بانك متن لوح تقدير
بانك قاب و حاشيه لوح تقدير
بانك آرم و لوگو
بانك نقوش اسليمي و تذهيب
بانك وكتورهاي كاربردي
بانك آموزش نرم افزار كورل
بنر
بنر
بنر
بنر
بنر
بنر
::

در حال حاضر، گرافیک دست غیر حرفه ای هاست!

: : :

 

 

dar_hale_hazer_graphic_daste_gheyre_herfeyi_hast

 

خیلی راحت و بی پیرایه می گوید: در حال حاضر هنرمندان ما بدترین دوران کاری شان را سپری می کنند و تاکنون، وضعیتی به این بدی نداشتیم. می توانم به جرأت بگویم جفایی که در حال حاضر به هنرمندان طراز اول کشورمان می شود، در طول تاریخ سابقه نداشته است و هنرمندانی که می ماندند تا چراغی را روشن کنند، در چنین شرایطی وادار به گریز می شوند...».

 

این بخشی از سخنان آیدین آغداشلو در گفتگو با قدس بود که در حاشیه مصاحبه انجام شد. او که سالهای زندگی اش را پای بوم نقاشی و لابه لای رنگها و قلم موها سپری کرده، حالا بوم نقاشی اش، رنگ سایه روشن به خود گرفته، اما سخنانش شفاف است. این استاد برجسته نقاشی و گرافیک کشورمان از وضعیت کنونی هنر گرافیک در ایران ابراز نگرانی می کند.

 

«قدس» در گفتگو با آیدین آغداشلو چند و چون هنر گرافیک معاصر ایران را بررسی می کند.

 

▪ استاد آغداشلو !هنر گرافیک از چه زمانی در ایران آغاز شد و چه مسیری را طی کرد؟


ـ گرافیک همیشه وجود داشت، اما به صورت رسمی که در جهان متداول است از قرن ۱۹ میلادی به صورت نسخه های چاپ سنگی، جای خودش را در کشورمان باز کرد و بعدها در زمان ناصرالدین شاه، روزنامه های مصور چاپ شد که گرافیستها در آن جا کار کردند. در دوره مشروطیت هم گرافیک سیاسی و اجتماعی به صورت پوسترها و کاریکاتورها شروع شد. از آغاز حکومت پهلوی، گرافیک مثل سایر صنایع و هنرهای وابسته به چاپ، اهمیت ویژه پیدا کرد و با شاخه های مختلفش تا به امروز گسترش یافت و به ما رسید.

 

▪ منظورتان از اینکه «گرافیک همیشه وجود داشت» چیست؟


ـ گرافیک در زمانهای بسیار دور به صورت مهرهای شخصی وجود داشت و از آن زمان گرافیک به عنوان عنصر و نشانه ای که تصویر می شد، وجود داشت. خود مهرها، نشانه های گرافیکی هستند.

 

▪ آیا هنر گرافیک در ایران همچون نقاشی ما، دارای قدمت و اصالت است؟


ـ به نوعی در بخشهایی شاید چنین باشد. برای مثال همین مهرها، ولی اگر هنر گرافیک را با «چاپ» همراه و مقارن بدانیم، اولین کتابی که در ایران چاپ شد در زمان شاه عباس (دوران صفویه) بود که ایرانیها آن را چاپ کردند. بعد از آن نیز کتابی در زمان فتحعلی شاه قاجار چاپ شد. این زمان را می توان تاریخ ورود رسمی هنر گرافیک به ایران دانست.

 

▪ ایران از زمان ورود رسمی گرافیک به هنرهای تصویری، چه قدر از دنیا عقب است؟


ـ خیلی با گرافیک دنیا فاصله داریم. گرافیک در دنیا با تولد صنعت چاپ در قرن ۱۶ میلادی در اروپا مقارن است که در قرن نوزدهم به شکل خیلی ناقص وارد ایران می شود و بعد هم تا اواسط قرن نوزدهم حضورش خیلی محسوس نیست.

 

▪ آیا جایگاه گرافیک ایران در گستره جهانی با کشورهای پیشتاز در این هنر قابل قیاس است؟


ـ در برخی موارد، بله برای مثال در شاخه های «نقاشی های سنگی» در واقع دنباله کتاب آرایی سنتی ایرانی است، منتها ساده و گرافیکی تر از آن. اما همان شیوه ای که در کتاب آرایی دوره صفویه و قاجاریه هست در کار چاپ سنگی هم به نوعی دیده می شود.

 

▪ آیا هنر گرافیک در ایران، شاخصه خاصی هم در مقایسه با دیگر کشورها دارد؟


ـ بله، گرافیک قاجاری خیلی از هنر نقاشی آن دوره متابعت می کند، به ویژه از کتاب آرایی آن دوره، ولی از وقتی که کارهای خوب ابوتراب غفاری (برادر کمال الملک) یا برخی از نقاشانی که برای چاپ سنگی پرتره می کشیدند رواج یافت، عناصر غربی بر آن غلبه می کند.

 

▪ آیا این شاخصه گرافیک ایران در دوره قاجاری، شکلی بارز و خاص در سطح جهانی دارد؟


ـ خاص است ولی خیلی این جلوه خاص دوام ندارد. از نیمه قرن سیزدهم و اوایل قرن چهاردهم قمری که این گرافیک خاص ایرانی (چاپ سنگی) مطرح می شود، ولی بعد از آن گرافیک ایران متأثر از الگوهای غربی خودش می شود.

 

▪ دلیل این تأثیر الگوهای غربی بر هنر گرافیک ایران چه بود؟


ـ شرایط اقتصادی، سیاسی و اجتماعی !در همین دوران است که بسیاری از هنرها از معماری گرفته تا نقاشی و ادبیات، رنگ و بوی غربی پیدا می کند و گرافیک هم متأثر از الگوی غربی خود می شود.

 

▪ با توجه به تأثیر الگوهای غربی در هنر گرافیک، تا چه میزان به حد بومی شدن این هنر رسیده ایم؟


ـ خیلی برای رسیدن به این نتیجه سعی کرده ایم. در این زمینه، به ویژه گرافیستهایی مثل مرتضی ممیز که از دهه ۱۳۴۰ کار می کرده اند به عناصر مختلف گرافیکی بومی و ایرانی توجه کرده اند. از چاپ سنگی ها گرفته تا نقشهای فرش و کاشی. آنها خیلی تلاش کردند تا به نوعی هویت ملی را به هنر گرافیکی ایران تزریق کنند. کم نبودند کسانی که بعضی از خطوط فارسی همچون خط شکسته را دوباره کشف کردند که از آن در تصاویر گرافیکی بهره بردند یا نقش مایه هایی که مرتضی ممیز در آثارش به کار می برد.بعدها هم بسیاری از هنرمندان معاصر از تایپوگرافی استفاده کردند. تایپوگرافی هایی که از زمینه های تاریخی و ایرانی برخوردار بود.

 

▪ مگر تایپو گرافی زمینه های تاریخی و ایرانی هم داشته؟


ـ بله، بسیار...

 

▪ یکی از مباحثی که مطرح می شود این است که تایپوگرافی یکی از شاخه های الگوی غربی هنر گرافیک است، نظر شما در این مورد چیست؟


ـ نه، تایپو گرافی قبلا هم در ایران وجود داشت. اولین نمونه های آن در روزنامه های دوره قاجاریه وجود دارد که تا مدتها روزنامه را خط خطی می کردند، اما از زمان مظفرالدین شاه، حروف نگاری از خط نسخ و ثلث برداشته شد.

 

آن وقت توجه کردند که شکل جدید حروف نگاری چگونه باید باشد. این روند برای یافتن شکلهای تازه ای برای حروف، بعدها هم ادامه پیدا کرد.در دوره معاصر خیلی از هنرمندان به تایپوگرافی توجه می کنند. این هنر از قبل بوده اما اخیراً توجه و اقبال بیشتری به آن می شود.

 

▪ این توجه آثار مثبتی هم دارد؟


ـ قطعاً، هر شیوه هنری که بتواند زبان گذشته و زبان امروز و زبان ملی و محلی را به زبان جهانی پیوند بزند، مثبت و مؤثر است.

 

▪ آیا ما می توانیم در مورد تایپوگرافی ادعای مالکیت بکنیم؟


ـ نه، این هنر مال ما نبوده، اما در کشور ما دارای قدمت است و امروز به یک زبان جهانی تبدیل شده است.

 

ما دارای قدمت خوشنویسی فوق العاده ای هستیم، اما بسیار کم کاری کرده ایم. کار جدی، بر این هنر شاید به چهار دهه هم نرسد، اما در حال حاضر اقبال بسیار زیادی به آن می شود. اخیراً هنرمندان این رشته به برداشتهای جدیدی از خط کوفی علاقه پیدا کرده اند، نه تنها در ایران بلکه در جهان اسلام.این یک نیاز هنری است که زبان گذشته را به زبان معاصر تبدیل می کند.این توجه به گذشته در بسیاری از کشورها وجود دارد. برای مثال در کشورهای اسلامی همچون مصر به خط کوفی در هنر تایپو گرافی توجه شده است و در کشور ما به خط نستعلیق که خط ملی ماست.

 

▪ هنر گرافیک در ایران در مقایسه با دیگر کشورها چه نقاط ضعف و قوتی دارد؟


ـ در حال حاضر ما گرافیستهای بسیار خوبی داریم که در مسابقات و نمایشگاههای جهانی می درخشند، به ویژه در نسل جدید و از زمانی که مرتضی ممیز، رشته گرافیک را در هنر زیبای دانشکده هنر تهران راه انداخت.در گذشته گرافیک یک کار ساده فردی بود که امروز با توجه به جدیتی که در فراگیری این هنر اتفاق افتاده از مهجوریت درآمده است و با آمدن رایانه، این هنر به مراحل اعلای خود رسیده که من این دوره را «شکوفایی» نمی گویم، زیرا آثار هنرمندانه خیلی کم است، اما دوره گسترش کمی هنرجویان این هنر است.

 

▪ آیا توسعه کمی این هنر خوب است؟


ـ به هر حال خوب است که از نظر کمی هم قابل توجه باشد، زیرا زمینه بازار کار و جذب نیروی جوان و علاقه مند را فراهم می کند. از لحاظ کیفی، در عین حالی که گرافیستهای شاخص و برجسته ای داریم، اما گرافیک معاصر ایران از غیر گرافیستهایی که با فتوشاپ و رایانه، آثار کم بهایی را خلق می کنند، خیلی صدمه خورده است. عمده گرافیستهای ما از طریق دانشکده ها بیرون نمی آیند و بسیاری از آنها پیشینه هنری ندارند. برای مثال کسی که فیزیک می خواند، در اوقات فراغت خود پشت رایانه شخصی، کار گرافیکی می کند! ما از این نظر خیلی صدمه می خوریم.

 

▪ این اتفاق چه قدر به بدنه گرافیک معاصر ایران ضربه زده است؟


ـ بسیار زیاد، در حال حاضر گرافیستهای طراز اول ما به دلیل اهمیتی که برای کار قائلند دستمزدهای بالاتری می گیرند، اما سفارش دهندگان با بی توجهی به کیفیت هنری کار گرافیستهای متبحر، کار را به غیر گرافیستها با قیمت پایین تری سفارش می دهند.

 

▪ شما اشاره ای به دوران شکوفایی هنر گرافیک در ایران داشتید. در حال حاضر چه قدر تا رسیدن به آن دوران فاصله داریم و آیا اصلاً آن دوران را تجربه کرده ایم؟


ـ از دهه چهل تا دهه هفتاد، بهترین نمونه آثار گرافیکی را تجربه کرده ایم. من فکر می کنم، در طول سالهای اخیر، موجی تقلبی پیدا شده که به علت با سرعت کار کردن و غیرگرافیک بودن عوامل اجرایی ضربات جبران ناپذیری به هنر گرافیک ایران زده، ولی گرافیستهای خوب ما همچنان کار می کنند و متأسفانه در مقابل این گروه عظیم تقلبی، خیلی هم بی حفاظ هستند!

 

▪ این موج تقلبی چگونه به وجود آمد؟


ـ این موج منشأ اقتصادی دارد. سفارش دهندگانی که اهمیت زیادی به کیفیت کارها نمی دهند. به اعتقاد من، این ها بساز بفروشهای معماری هستند و استحکام بنا، برای آنها اهمیتی ندارد. آنها فقط می خواهند ساختمانی را بسازند و به نفع خودشان به فروش برسانند. گرچه ناشران و کسانی که از گرافیست برای انجام کارشان استفاده می کنند، بسیار سهل انگار و سهل پسند هستند و اهمیتی برای کار هنری قائل نیستند. فقط می خواهند که جعبه دستمال کاغذی شان، طرحی داشته باشد، هر طرحی !این ها حساسیتی ندارند که کار خوب ارائه شود.این در حالی است که در دهه چهل، سفارش دهندگانی بودند که نسبت به کار، حساسیت داشتند و با سفارشات خود، هنر گرافیک را حمایت و تقویت می کردند، زیرا آنها علاقه مند به خلق آثار با ارزش بودند.

 

متأسفانه در حال حاضر کار دست غیر حرفه ای هاست.

 

▪ در چنین شرایطی آیا هراس از خطر مرگ یا به کما رفتن هنر گرافیک نیست؟


ـ مرگ که نه، اما بیشتر خطر انحطاط و کنترل این هنر وجود دارد، ولی من همیشه در سخنانم تأکید می کنم که خطر انحطاط سلیقه مردمی وجود دارد که با بی توجهی و روزمرگی مواجه شده است. این خطر انحطاط در اکثر رشته های هنری وجود دارد.

 

▪ این خطر انحطاط سلیقه مردمی چه آثاری دارد؟


ـ متأسفانه کار ضعیف و سفارش سودجویانه، سلیقه مردمی را کنترل می دهد. از سوی دیگر سلیقه هنرمندان نیز تنزل می یابد و هنرمندان به جای اینکه راهبر سلیقه جامعه شوند، خودشان دنباله روی سلیقه مردمی می شوند و وظیفه راهبری خود را فراموش می کنند.

 

▪ به نظر شما، چه کسانی و یا چه عواملی در انحطاط و تنزل سلیقه مردمی دخیل بوده اند؟


ـ به اعتقاد من توطئه ای در کار نبوده که افرادی در آن دخیل باشند گرافیک هنری است که بسیار به اقتصاد وابسته است و مشکلات آن از مشکلات اقتصادی نشأت می گیرد.

 

▪ استاد آغداشلو! با توجه به اشاراتی که در خصوص وجود زمینه هایی در چاپ سنگی در ایران داشتید می توانیم ادعا کنیم که هنر گرافیک، یک هنر بومی کشورمان است؟


ـ در زمینه هایی بله، اگر به تاریخ گرافیک معاصر ایران نگاه کنیم می بینیم که نمونه های متعددی وجود دارد که آثار خلق شده، بازگو کننده شرایط و موقعیت ایران معاصر است که با گذشته خود پیوند دارد.

 

▪ اشاره ای به عرصه هایی که در گرافیک ایران موفق به بومی سازی شدیم، دارید؟


ـ در تصویرسازی کتاب کودکان، طراحی جلد کتاب، پوسترها و عموماً این اتفاق در حوزه گرافیک فرهنگی افتاده اما در زمینه گرافیک تجاری، خیلی از دنیا عقبیم و بدترین وضعیت را داریم.

 

▪ این عقب ماندگی در گرافیک تجاری چه ضربه هایی را به بدنه این هنر در کشورمان می زند؟


ـ در کوتاه مدت شاید لطمات آن خیلی بارز و محسوس نباشد اما در دراز مدت انحطاط سلیقه مردمی را شامل می شود. مردم عادت می کنند به دیدن پوسترهای مزخرف رفته و اینکه دیگر فکر نکنند که بهتر از این هم می شود یک پوستر خلق کرد!مثل فرش امروز! فرشهایی با طرحهای بسیار زشت بافته می شود اما کک مردم هم نمی گزد از دیدن این طرحهای مزخرف!

 

▪ آیا خلق این آثار زشت که موجب کج سلیقگی مردم می شود، از افزایش کمی در این هنر نشأت نمی گیرد؟


ـ این مورد هم می تواند یکی از دلایل آن باشد ولی در کنار این، در هر جای دنیا گرافیستهای بزرگی هستند که صفحه ترازو را متعادل می کنند ، گرافیستهای بزرگ ما میدان را واگذار کرده اند!

 

▪ نیازهای امروز هنر گرافیک در ایران چیست؟


ـ امروز گرافیست نیاز به یک جریان پویا، حمایتهای مادی و معنوی، مخاطب خوش ذوق و برنامه ریزی فرهنگی گسترده و کلان دارد.انحطاط و سلیقه عمومی را در طی یک دهه نمی توان درست کرد.

 

▪ استاد آغداشلو!یک آرزو برای آینده گرافیک ایران بکنید!


ـ ... وقتی آدم می تواند آرزو کند که شرایطی برای برآورده شدن آرزویش وجود داشته باشد! وقتی که گرافیک ایران این چنین متفرق است و معلوم نیست که اختیار آن دست گرافیست است یا در دست سفارش دهنده و بیننده ای که کیفیت کار برایشان اهمیتی ندارد، و به صورت یک دغدغه و مشغله برای گروه اقلیت درآمده است؟ !آن وقت می شود یک آرزوی کلی کرد و آن آرزوی بهتر شدن شرایط است.این کلافی است که سرنخ آن را به راحتی نمی توان پیدا کرد.

 

▪ ببخشید!شما در ابتدای پاسخ طرح سؤال قبلی، لبخندی زدید که بیشتر به پوزخند شبیه بود!این لبخند به خاطر سؤال بود یا آرزوی خودتان؟!


ـ به خاطر آرزویی که هست اما محل بروز ندارد. آرزو از یک حس کلی فراتر نمی رود و به نظر من، آرزو باید مصداق خودش را هم پیدا کند. آرزو می کنم که در دانشکده های هنر ما برنامه ریزی بهتری برای جذب هنر وجود داشته باشند، آرزو می کنم که سفارش دهندگان ما، عقلشان سرجایش بیاید و یک آرزوی کلی تر که مردم ما، دست بردارند از اینکه پول، ارزش نهایی و تعیین کننده کار است. متأسفانه در حال حاضر دوره سلطه پول است و حتی هنر را هم به خدمت خود درآورده است!

 

▪ پس باید برای گرافیست ایران دعا کرد؟!


ـ هم می شود دعا کرد، هم اینکه این نکته را در یاد داشت که هر کسی از طبع و توان خود بهره ببرد البته اگر حس طمع را در خود تعدیل کند، هر چند این مورد خیلی شخصی است و با وجدان آدمها سر و کار دارد.

 

منبع: روزنامه قدس