به بازار چاپ خوش آمدید | ورود اعضا | ثبت نام رایگان
بنر
بنر
بنر

نمایش بر اساس استان

عضو بازار چاپ شوید
ثبت نام رایگان
عضو هستید؟ورود اعضا

خبرنامه

مركز پشتيباني بازار چاپ

همراه پشتیبانی بازار چاپ

سامانه پيامك تماس نيازمندي هاي بازار چاپ
کانال تلگرام بازار چاپ

تعرفه آگهی

1 ماهه - 80,000 تومان
3 ماهه - 204,000 تومان
6 ماهه - 360,000 تومان
1 ماهه - 40,000 تومان
3 ماهه - 102,000 تومان
6 ماهه - 180,000 تومان

پرداخت آنلاین

پرداخت آنلاین
بانك متن لوح تقدير
بانك قاب و حاشيه لوح تقدير
بانك آرم و لوگو
بانك نقوش اسليمي و تذهيب
بانك وكتورهاي كاربردي
بانك آموزش نرم افزار كورل
بنر
بنر
بنر
بنر
بنر
بنر
::

سلیقه کودکانمان را خراب کرده ایم

: : :

 

 

saligheye_koodakaneman_ra_kharab_kardeim

 

امروز تصویرگری کتاب کودک از شاخه های پویا و پرکاربرد هنر محسوب می شود و شمار فراوان هنرمندانی که در این زمینه به خلق اثر می پردازند و درخشش هنرمندان ایرانی در جشنواره های معتبر بین المللی، نشان از پویایی این هنر دارد.

 

با این همه، نباید از نظر دور داشت که تصویرگری کتاب کودک در میان ناشران کتابهای کودک و نوجوان آن گونه که باید و شاید مورد توجه واقع نشده و دلیل این سخن، چاپ آثاری است که تصویرگری در آنها در پایین ترین سطح ممکن قرار دارد که شاید پرداختن رسانه ها به مباحثی از این دست باعث توجه بیشتر جامعه ما به تصویرگری کتاب کودک و رسیدن این هنر به سطح قابل قبول تری شود.

 

در گفتگوی امروزمان با ندا عظیمی، یکی از تصویرگران کتاب کودک به صحبت نشسته ایم.

 

عظیمی که از هنرمندان خوش ذوق این هنر است، متولد ۱۳۵۹ تهران و دارای تحصیلات در رشته ادبیات نمایشی در سطح کارشناسی ارشد است. او که بیشتر کارهایش را با تکنیک «کولاژ» به انجام می رساند، تاکنون کتابهای فراوانی را تصویرگری کرده و در سطح داخلی و بین المللی هم دارای جوایز متعدد و ارزشمندی است.

 

▪ موافقید با این پرسش شروع کنیم که چرا تصویرگری کتاب کودک و نوجوان؟


ـ من فعالیت هنری ام را از سال ۷۹ شروع کردم و با نشریاتی مثل «کیهان بچه ها»، سروش کودکان و سروش نوجوان. یعنی کارم را با نشریات آغاز کردم، اما در ادامه به کار تصویرگری برای کتاب رسیدم.

 

▪ ادبیات نمایشی خواندید و سراغ تصویرگری رفتید! چه اتفاقی باعث این کار شد؟


ـ من قبل از دانشگاه کار گرافیک را شروع کرده بودم و زمانی که خانه روزنامه نگاران جوان شروع به کار کرد من هم مثل خیلی های دیگر با خانه روزنامه نگاران جوان و نشریه آنها با نام «خانه» آشنا شدم. در آن مقطع من با آنها همکاری می کردم، هر چند خیلی اطلاع دقیقی از مباحثی چون گرافیک یا تصویرسازی نداشتم، اما هرچه بیشتر پیش رفتم، شناختم از این رشته ها بیشتر شد و با شاخه های مختلفی که باید یک روزنامه نگار آشنا باشد، آشنا شدم. در این بین متوجه شدم از کارهای روزنامه نگاری و کار مطبوعاتی، به کار گرافیک و تصویرسازی علاقه مندم و همین باعث شد کار را جدی تر دنبال کنم.

 

می دانید که کار گرافیک و تصویرسازی را تصویرگر بر اساس متنی که به او می دهند، آماده می کند و این درباره کارهای من هم صادق بود. باید موضوعی را در کاری که به من سپرده می شد، پیدا می کردم. مثلاً داستانی در اختیارم قرار داده می شد و من باید آن داستان را تصویرسازی می کردم و در این بین باید آن موضوع و آن چیزی را که داستان نویس دنبال آن بوده به مخاطب ارایه می دادم. برای همین احساس کردم باید ادبیات بدانم و با نوشتن آشنا شدم و دنبال رشته ادبیات رفتم.

 

▪ چرا ادبیات نمایشی را انتخاب کردید؟


ـ چون ادبیات نمایشی بیشتر با موضوعات بصری درگیر است. در دانشگاه ما طی دو سال با تمام رشته های هنری آشنایی مختصری پیدا می کنیم.

 

مثلاً هنرهای تجسمی، طراحی دکور، کارگردانی، بازیگری و.... اما دو سال بعد را تخصصی به ادبیات نمایشی و ادبیات داستانی می پردازیم که شامل نمایشنامه نویسی برای رادیو و تلویزیون و... است و این به من کمک کرد تا پیام اصلی هر متن را پیدا کنم و آن را به یک جمله یا یک کلمه تبدیل کنم که همان موضوع در نمایش می شود.

 

▪ یعنی ادبیات نمایشی هم نوعی تصویرگری است؟!


ـ بله، چون تصویری ذهنی به آدم می دهد. وقتی من نمایشنامه ای را می نویسم، تصویری در ذهن من شکل می گیرد.

 

▪ و این تصویرگری ذهنی چه تفاوتی با تصویرگری تجسمی دارد؟


ـ خب این جا برای خودم و در ذهنم تصویری شکل می گیرد، اما وقتی یک متن را تصویرگری می کنم به مخاطب کودک و نوجوان هم فکر می کنم و آنها هم باید با این تصویر ارتباط برقرار کنند.

 

▪ بیشتر به چه نوع تصویرسازی علاقه مندید؟


ـ دوست دارم در ژانرهای مختلف وارد بشوم و آنها را امتحان کنم و این طور نبوده که فقط در یک نوع بخصوص مثلاً کارهای فانتزی کار کنم. تقریباً سعی کرده ام در ژانرهای مختلف و برای گروههای مختلف کار انجام بدهم.

 

▪ وقتی یک متن به شما سپرده می شود تا آن را تصویرسازی کنید، اولین و مهمترین موضوعی که به آن فکر می کنید، چیست؟


ـ برای من مهمترین موضوع این است که ببینم آیا با آن اثر ارتباط برقرار می کنم یا خیر! اگر با کاری ارتباط برقرار نکنم، سعی می کنم آن را تصویرسازی نکنم.

 

▪ تفاوت تصویرگری یک متن آموزشی و علمی با یک کار ادبی مثل شعر و یا داستان در چیست؟


ـ تصویرگری علمی بیشتر معطوف به آموزش است، اما در بخش داستانی که شامل کتابهای داستان و شعر می شود کلی نگری وجود دارد و کار به نقاشی نزدیک می شود، اما تصویرگری علمی را بیشتر در کتابهای آموزشی می بینیم.

 

با این همه، تصویرگری در ایران هنوز آن گونه که باید و شاید جایگاه خود را پیدا نکرده است و فقط به تصویرگری کتابهای آموزشی و علمی خلاصه می شود و البته خیلی از کتابهای آموزشی هم ترجمه است که به تصویرسازی احتیاجی ندارد، چون ناشران از همان تصاویر چاپ شده در کتاب اصلی استفاده می کنند.

 

وقتی که فضای ذهنی نویسنده و تصویرگر با همدیگر ادغام شود! این اتفاق باعث می شود تصویر مکمل متن باشد و کودک به چیزی بیشتر از آن که نویسنده نوشته، برسد. یعنی تصویرگر باید به گونه ای کار کند که هم تعهدش را به نویسنده که صاحب اثر هست، انجام بدهد و هم آن چیزی را آماده کند که مخاطب دنبال آن بوده تا حاصل آن شود که مخاطب از کتاب، هم حرف تصویر را بخواند و هم حرف نویسنده را. کتاب پروژه ای است که تصویرگر یک بخش آن است و او باید در تکمیل پروژه به بهترین شکل عمل کند. هر چند خیلی وقتها دخالت ناشر، از صاحب اثر و نویسنده در کتابی که تصویرگر آن را آماده می کند، بیشتر است ! و سخن آخر آنکه باید کودک از کار خوشش بیاید... .

 

▪ من با این موافق نیستم، چون بچه های ما در این زمینه آموزش ندیده اند و تربیت نشده اند. شما دیده اید که وقتی کودکی وارد کتابفروشی می شود بیشتر کتابهایی را انتخاب می کند که اکثراً کتابهایی بازاری است!


ـ این را من هم قبول دارم، البته این یک مشکل فرهنگی است، چون مثلاً باید ببینیم نقاشی در آموزش و پرورش ما چه جایگاهی دارد و تا چه اندازه در تربیت سلیقه و نگاه بچه ها مؤثر است؟ یا چرا کتابفروشی به جای یک کتاب بی ارزش، یک کتاب خوب را به خریدار معرفی نمی کند؟ و... .

 

ما در خیلی از این موارد مشکل داریم. مثلاً در آموزش و پرورش، آموزش نقاشی، اصولی انجام نمی شود، حتی درباره خیلی از معلمهای نقاشی هم این سخن مصداق دارد و حذف کلاسهای نقاشی به نفع بعضی از درسهای دیگر هم مشکل دیگری است. بحث فروش کتابهای ارزشمند به کودکان هم موضوعی است که از آن غافل مانده ایم، در صورتی که باید ما در این باره به کتابفروشان آموزش بدهیم که وقتی خانواده قصد خرید برای کودکشان را دارند، کتابفروش اگر شناخت داشته باشد می تواند کتابهای بهتری را به خریدار معرفی کند. مشکل انتخاب کتاب، یک مشکل فرهنگی است. خیلی از کتابهای ما که صاحب جوایز بسیار معتبر شده اند در ایران خریدار ندارند، چون ما آن دید بصری لازم را نداریم. نه بچه و نه خانواده بچه!

 

متأسفانه پدر و مادرها خیلی وقتها با اتکا به این جمله که «بچه این کتاب را نمی فهمد» از خریدن آن منصرف می شوند، اما اگر کمی حوصله به خرج بدهیم و بعضی از موارد برای کودکان توضیح بدهیم، متوجه می شویم که این فکر ما اشتباه بوده و بچه ها را دست کم گرفته و سلیقه بچه ها را خراب کرده ایم.

 

▪ در خراب کردن سلیقه بچه ها، سهم ناشر را هم نباید نادیده گرفت، چون ما «ناشر محور» هستیم و خیلی از اوقات ناشر است که حرف آخر را می زند نه نویسنده و تصویرگر!


ـ بله، چون ما معمولاً قراردادهای درستی با ناشران نمی بندیم. اگر با قرار داد و ذکر موارد، کار را شروع کنیم و کار بر طبق قرارداد پیش برود، شاید این مشکلات پیش نیاید.

 

▪ معمولاً در ایران اول کار را تحویل می دهیم و بعد قرارداد می بندیم!


ـ بله این روشی است که اصلاً نباید به این صورت باشد که حالا ما درباره اشتباه بودن آن بحث کنیم. این موضوع در فرایند تولید یک اثر ایجاد مشکل می کند. خود من برای جلوگیری از این معضل سعی می کنم با ناشرانی کار کنم که قبلاً با آنها کار کرده ام و مشکلی پیش نیامده است، در غیر این صورت ترجیح می دهم، اول قرارداد ببندم و بعد کار را شروع کنم.

 

▪ شما خلاقیت در تصویرگری را در چه می بینید؟


ـ به نظر من، خلاق بودن یک انسان تنها در تصویرگر بودنش نمود پیدا نمی کند، در تمام امور زندگی اش خلاقه عمل می کند و قضیه ای است درونی. اگر خلاقیت کودکی کشف نشود خواهد مرد، اما اگر کشف شود در بزرگسالی هم خودش را نشان می دهد. البته او به پله های بالاتر هم خواهد رسید و در همه کارها هم خودش را نشان خواهد داد، اما به طور خلاصه کار آدم خلاق همراه با فکر و برخوردی متفاوت و نو با پدیده هنری است و در عین حال دارای عمق است.

 

▪ کتاب «جوجه من کو»؟ سروده آقای مصطفی رحماندوست را شما تصویرگری کرده اید. در صفحه ای از این کتاب شاعر از بند رخت صحبت می کند و شما به جای کشیدن بند رخت، دم گربه را بند رخت قرار داده اید که باعث به کار انداختن تخیل کودک می شود. در این زمینه توضیحی می دهید؟


ـ بله این یک نمونه بود که شما به آن اشاره کردید. البته در این مورد خاص، هم از این جهت می شود به موضوع نگاه کرد و هم از جهت مصالح به کار گرفته شده در تصویرگری یک کتاب. کارهای من بیشتر کولاژ است و در کارهایم گاهی چیزهایی را به کار می برم که می شود از آنها با عنوان «دور ریختنیها» نام برد. مثلاً تکه های پارچه، کاغذ شکلات و ... .

 

وقتی کودک در کار تصویرگری کتاب خودش، کاغذ شکلاتی را ببیند که روزی بی تفاوت آن را خورده است، برایش جذاب خواهد بود و این می تواند تلنگر خلاقیتی برای کودک باشد که بعد از این برخوردی متفاوت با اشیای اطرافش داشته باشد. خیلی از دورریختنی ها را دور نریزد و بداند روزی در موقعیتی از آنها استفاده خواهد کرد.

 

▪ با تشکر از شما، به عنوان آخرین سؤال با توجه به اینکه بعضی ازکارهایتان برگزیده جشنواره های خارجی شده است، سفارش هایی را از دیگر کشورها داشته اید؟!


ـ حقیقت این است که بعضی وقتها گرفتن این سفارشها به تلاش خود آدم بستگی دارد و من در این باره تنبل هستم. علاوه بر این، فرایند چاپ کتاب آنها هم با فرم کتاب چاپ کردن ما متفاوت است، یعنی ناشر خارجی یک ماکت کامل شده از کتاب را می خواهد، یعنی باید آماده چاپ باشد و این نوع کار کردن نیاز به این دارد که با ناشر و نویسنده اش ارتباطی نزدیک داشته باشی.

 

در سفرهایی که داشتم وقتی با ناشران خارجی برخورد می کردم، متوجه می شدم که خیلی ها به کار با تصویرگران ایرانی علاقه مندند، چه از لحاظ مالی چه از لحاظ کار تصویرگران ایرانی که در جشنواره های معتبر بین المللی جزو بهترینها هستند؛ با این همه، من هنوز با ناشر خارجی کار نکرده ام.

 

منبع: روزنامه قدس