ساختار اقتصادي دنياي امروز با گذشته به طور اساسي تفاوت دارد. شاخصهاي سخت افزاري و داراييهاي مشهود كه ديروز در جايگاه يك بنگاه اقتصادي نقش تعيين كننده داشت جاي خود را به نوآوري، ابداع، خلق محصولات جديد و داراييهاي نرم افزاري داده است. اگر ديروز ثروتمندترين افراد دنيا آنهايي بودند كه منابع مالي بيشتري در اختيار داشتند نظير راكفلرها، امروز ثروتمندترين مردم دنيا فردي دانش مدار و كارآفرين مانند بيل گيتس مدير شركت مايكروسافت در آمريكاست. لذا توسعه اقتصادي دنياي امروز برپايه نوآوري وخلاقيت و استفاده از دانش استوار است. اين اقتصاد را اقتصاد مبتني بر دانش يا اقتصاد دانش محور ميگويند.
توليد علم و دانش، بهره گيري ازدانش و گسترش آن در سطح جامعه در تمام زمينههاي اجتماعي توانمندي و قدرت ايجاد مينمايد. كشورهايي كه بخش قابل ملاحظه اي از توليد علم و دانش را به خود اختصاص داده اند، از نظر صنعتي توسعه يافته و ازتوان اقتصادي و سياسي بالايي برخوردارند.
بديهي است توليد علم و دانش جز از راه تحقيق حاصل نميگردد.
رابطه سرمايه گذاري درامر تحقيقات وتوليد علم و رابطه توليد علم با توان اقتصادي و سياسي كشورها يك رابطه مستقيم است. به كارگيري دانش و مديريت در هر جامعه زير بناي نوآوري و خلاقيتهاست. بنابراين لازمه رشد اقتصادي در دنياي امروز توسعه مراكز توليد دانش، فنّاوري و مهارتهاي فني است كه مهمترين آنها دانشگاهها و مراكز تحقيقاتي هستند (1). دانشگاهها و مراكز تحقيقاتي به عنوان ركن اساسي در توسعه همه جانبه كشور بايد از هر نظر مورد حمايت قرار گيرند و محققان و اساتيد بايد از جايگاه ويژه اي برخوردار باشند تا با آسايش خيال قادر باشند نيروهاي جوان و طالب علم كشور را اهل فكر و نظر، نوآور و خلاق پرورش دهند. در دنياي امروز بزرگترين سرمايههاي يك بنگاه اقتصادي نيروهاي اهل فكر، يادگيرنده و خلاق آنها هستند و اين نيروها كسي جز كارآفرينان نيستند.
منبع: altenay.com