آیا اطلاعاتی درباره اولین دانشگاه و اولین کشوری که تدریس رشته چاپ را شروع کرد موجود است؟
اگر هم باشد من اطلاعی ندارم. مسئلهای که است این که بنا بر میزان رشدی که جوامع مختلف داشتهاند و یا احساس نیازی که ایجادشده است، قدمت تاسیس کرسی رشته چاپ در دانشگاهها متفاوت است. دانشگاههایی هستند که نزدیک به صد سال است رشته چاپ دارند و به تدریج مطابق با نیاز روزشان شاخههایی و تخصصهایی به این رشته اضافه کردهاند.
فارغالتحصیلان رشته چاپ در کشورهای صنعتی بیشتر چه تخصصهایی دارند و چگونه جذب بازار کار میشوند؟
در همه دنیا رسم بر این است که دانشگاهها پیش از آنکه دانشجو در رشتهای بپذیرند نیاز جامعه را میسنجند. یکی از کارهایی که ما در ایران زیاد انجام نمیدهیم بازدید از چاپخانههای مختلف است. در دورههای بازدیدی که دانشجویان دارند عملا دانشجویان میزان آگاهی، علم و علاقه خود را نشان میدهند مضاف بر اینکه دانشگاهها سمینارهایی برپا میکنند و عمدتا دانشجویان را به دو شاخه اصلی تقسیم میکنند؛ اول دانشجویانی که در واحدهای چاپی، نشر یا بستهبندی مشغول کار میشوند و آن دیگری هم دانشجویانی که عملا توسط مشتریان چاپخانهها جذب میشوند مثلا از میان دوستان و هم کلاسیهای من تعداد زیادی بودند که در کمپانیهایی که نیاز به بستهبندی محصولاتشان داشتند، جذب شدند. دانشگاهها بستری را فراهم میکنند برای جذب فارغالتحصیلانشان در بازار کار و معمولا هم دانشجویان با استعدادتر خیلی راحتتر و بهتر جذب میشوند.
در ایران حدودا با چه فاصله زمانی رشته چاپ در دانشگاهها ایجاد شد؟
در ایران نزدیک به 12 یا 13 سال است که رشته چاپ وارد دانشگاهها شده و گویا یک وقفه کوتاه هم داشته. دانشگاه علمی - کاربردی واحد 5 ظاهرا اولین بار و با نظر مدیر کل چاپ و نشر آن زمان راهاندازی شده است. اما از آنجایی که تاریخ ایجاد کرسی رشته چاپ در دانشگاههای مختلف متفاوت است نمیشود خیلی راحت قیاس کرد که ما چقدر تاخیر داشتهایم اما اکثر کشورهای پیشرفته سالیان زیادی است که رشته چاپ دارند و چیزی حدود هفتاد سال جلوتر از ما هستند.
ایجاد رشته چاپ در دانشگاههای ما پاسخ به نیازهای جامعه بوده یا صرفا تقلیدی از کشورهای پیشرفته است؟
صد در صد نیاز وجود داشته است. به عقیده من نیاز به این رشته نیاز مبرمی بوده چون در تمام دانشگاهها رشته چاپ جزء رشتههای صنعتی بسیار مهم است و بر بسیاری از صنایع دیگر تاثیرگذار است. در ایران هم مسلما بر پایه نیازی که احساس میشده این رشته پایهگذاری شدهاست. اما مسئله این است که معلوم نیست که با ایجاد این رشته چقدر به این نیازها پاسخ دادهشده که این مسئله قابل تاملی است و پاسخ به آن، کار کارشناسی دقیق میخواهد؛ اما من فکر نمیکنم موقعیت امروزی ما چیزی است که مسئولین آن دوره به خاطرش رشته چاپ را به رشتههای دانشگاهی اضافه کردند و تصور نمیکنم موقعیت کنونی ما هدف نهایی اقدامات آن روز آنها بوده باشد.
فکر میکنید علت این که به اهداف نرسیدهایم به خاطر دیر اقدام کردن برای ایجاد رشته چاپ در دانشگاهها است؟
خیر چندان به این مسئله مربوط نمیشود، چون مسئله مهم سرعت پیشرفت است و نه تاریخ شروع. اگر فرض را بر این بگذاریم که ما پیشرفتی داشتهایم، باز هم سرعت پیشرفتمان خیلی خیلیکند بودهاست در حالیکه خیلی راحت میتوان با استفاده از ارتباطات با مراکز علمی خارج از کشور مشکلات را برطرف کرد و جلو برد؛ ولی متاسفانه این اتفاق در کشور ما نیفتاد. بنابراین احساس نمیکنم دلیل ضعفهای ما در رشته چاپ این باشد که دیر اقدام کردهایم. روش دسترسی به اطلاعات خیلی سریع شده و به راحتی میتوانیم به هر اطلاعاتی که میخواهید دست پیدا کنیم؛ پس این امکان که بتوانیم درست الگوبرداری کنیم وجود دارد. اما بحثی که هست این که الگوبرداری باید بومیسازی شود؛ اما هنوز ارتباط لازم برای الگوبرداری ایجاد نشده است.
مگر راهاندازی رشته چاپ با الگوبرداری از کشورهای پیشرو نبوده است؟
ممکن است طرح درسهای ما با الگوبرداری از طرح درسهای کشورهای پیشرو بوده باشد، اما خیلی قدیمی و کهنه هستند و اصلا به روز نیستند. از این گذشته مسئله فقط کتابهای درسی نیستند بلکه یکی از مشکلات ما اساتید این رشته هستند. اساتید ما معمولا تخصصی نیستند در حالی که در کشورهای دیگر هر استاد تخصص تدریس یک درس خاصی را دارد. دامنه دروس تخصصی رشته چاپ خیلی گسترده است که ما این مورد را در نظر نداریم و احتیاج به اساتیدی با گرایشهای تخصصی گوناگون دارد که به روز هستند و با مراکز علمی بزرگ دنیا در ارتباط هستند.
این فارغالتحصیلان عمدتا در چه مشاغلی جذب بازار کار میشوند؟ مسلما این افراد کارگر چاپخانه نخواهند شد.
درست است این افراد کارگری نمیکنند، اما در نهایت آن گروه قلیلی که توانایی دارند، در سیکل بزرگ کار چاپ قرار میگیرند خیلی از این افراد در قسمت پیش از چاپ کار میکنند و خیلیها هم ناظر چاپ میشوند. مسئله اینجاست که اغلب چاپخانههای ما کارگاههای کوچکی هستند با تعداد کمی کارگر و معمولا ناظر یا حتی سرکارگر هم ندارند و چاپخانههای بزرگی که میتوانند این افراد را استخدام کنند خیلی کم هستند. بله همینطور است. تعداد افرادی که میتوانند وارد بازار کار شوند خیلی کم هستند. اما آن تعداد کمی که قبلا گفتم فعال و پژوهشگر هستند حتما جذب بازار کار میشوند.
با این اوصاف باز بر میگردم به چند سوال قبل، آیا وجود رشته چاپ هم اکنون ضرورتی دارد و آیا فارغالتحصیلان این رشته میتوانند مشکلی از مشکلات ما را حل کنند؟
بله. تعداد محدودی از این دانشجویان واقعا کارآ هستند. مسئله اینجاست که علاوه بر همه مشکلاتی که داریم در تعریف دانشجو هم مشکل داریم. نمیتوان همه تقصیرها را به گردن سیستم آموزشی انداخت. دانشجویان ما آنطور که باید و شاید فعال، جستوجوگر و پژوهشگر نیستند. ولی آن تعداد از دانشجویان که این ویژگیها را دارند خیلی موفق هستند و جامعه چاپ هم از حضور آنها استفاده میکند. تصورم بر این است که با گذشت زمان و با زیاد شدن تعداد دانشجویان کوشا بسیاری از مشکلات حل میشود.
به نظر شما رشته چاپ باید رو به چه سمت و سویی داشته باشد تا از عهده حل همه این مشکلات برآید؟
فکر میکنم که ما هیچ سند چشماندازی نداریم و هیچ چشماندازی را متصور نیستیم. تمامی موارد تحتالشعاع همین موضوع قرار میگیرند. دقیقا به همین دلیل نمیتوانیم الگوبرداری درستی بکنیم و شاید به همین علت است که نمیتوانیم امکانات مورد نیاز را تهیه کنیم. امکانات دانشگاههای ما در این حیطه خیلی خیلی محدود است و به عبارتی اصلا امکاناتی نداریم و همچنین دورههای عملی درستی برای دانشجویان نداریم. اینها تماما باعث میشود که وضع و حال ما همیشه همینطور بماند و باید بگویم اتفاق خاصی با این شرایط رخ نخواهد داد؛ مگر اینکه یک سند راه برای خودمان تعریف کنیم و یک نقطه خاص را به عنوان هدف قرار بدهیم.
منبع: دو هفته نامه چاپخانه