به بازار چاپ خوش آمدید | ورود اعضا | ثبت نام رایگان
بنر
بنر
بنر

نمایش بر اساس استان

عضو بازار چاپ شوید
ثبت نام رایگان
عضو هستید؟ورود اعضا

خبرنامه

مركز پشتيباني بازار چاپ

همراه پشتیبانی بازار چاپ

سامانه پيامك تماس نيازمندي هاي بازار چاپ
کانال تلگرام بازار چاپ

تعرفه آگهی

1 ماهه - 80,000 تومان
3 ماهه - 204,000 تومان
6 ماهه - 360,000 تومان
1 ماهه - 40,000 تومان
3 ماهه - 102,000 تومان
6 ماهه - 180,000 تومان

پرداخت آنلاین

پرداخت آنلاین
بانك متن لوح تقدير
بانك قاب و حاشيه لوح تقدير
بانك آرم و لوگو
بانك نقوش اسليمي و تذهيب
بانك وكتورهاي كاربردي
بانك آموزش نرم افزار كورل
بنر
بنر
بنر
بنر
بنر
بنر
::

گرافیک و پیوند آن با هنرهای زیبا

: : :

 

 

graphic_va_peyvande_an_ba_honarhaye_ziba

 

خسته از روزمره گی ها و روزمرگی ها و فارغ از کنکاش ها، شبی فرصتی دست داد تا بار دیگر با دوستان گردهم آییم و پای صحبت استاد با یادی از روزهای دانشجویی، دوباره و چندباره عشق را بشنویم و حدیث مکرر عشق را . . .

 

باری صحبت از روی جلد کتاب بود و تاریخچه و انواع و . . . پس از سخنان استاد، دوستی پرسید که گرافیک را چه سنخیتی با نقاشی است؟ و . . . استاد پاسخ گفت.

 

سخن به درازا می کشید، اگر به تفصیل بحث می شد. اما به راستی گرافیک را چه سنخیتی است با نقاشی؟ آیا گرافیک هم عرض نقاشی است یا نقاشی هم عرض گرافیک؟ کدامیک هنرترند؟ و اصلاً هنر چیست؟ و آیا می توان صفت تفضیلی برای هنر قایل بود؟

 

همگان می دانند که هنرها را می توان به انواع گوناگونی برشمرد، همچون هنرهای تجسمی، نمایشی، سینمایی، موسیقی و . . . یا هنرهای انتزاعی و هنرهای واقع نمایانه که برخی از سبک ها بر این پایه ها به وجود آمده اند. و برخی دیگر بین این دو قطب. اما آنچه موجب نگارش این نوشتار شد دیدن هنرها از پنجره ای دیگر است، پنجره ای آشنا که نه بر شیشه های آن غباری است و نه رنگی کبود.

 

می دانیم که هنرهای گرافیک، معماری و طراحی صنعتی اگرچه کاربردی هستند، اما تحت شرایطی می توان آن ها را جزء هنرهای زیبا هم برشمرد. شور و شعور، کشش و کوشش و حس و عقل نه تنها پایه های همه ی سبک های هنری به حساب می آیند، بلکه شاخه ها و رشته های هنری هم خود منطبق بر این پایه ها هستند. در برخی هنرها اندیشه کفه سنگین ترازو است و در برخی دیگر احساس. اما شالوده ی همه مبتنی بر عقل و حس ِ توأمان است که بدون یکی از این دو هیچ اثری هرگز هنر نخواهد بود.

 

هنرهای کاربردی هم با دو بال شور و شعور یا اندیشه و احساس به اوج می رسند. البته در این گونه هنرها قضیه متفاوت است.

 

محدودیت های کاربردی بودن ِ هنری مثل گرافیک از همان ابتدا آغاز می شود. از هنگامی که سفارش دهنده به هنرمند ِ طراح موضوع ذهنی را سفارش می دهد تا هنگامی که محصول عینی را تحویل می گیرد ـ اعم از جلد کتاب و مجله، پوستر، بسته بندی و . . . ـ محدودیت های بی شماری بر سر راه است. سلیقه های متفاوت سفارش دهنده یا سفارش دهندگان، محدودیت های قطع کاغذ، لیتوگرافی، چاپ، صحافی، محدودیت های اجتماعی و عرفی و . . . که هر کدام از این بخش ها خود از محدودیت های ریز و درشت دیگری متشکلند و پرداختن به آنها از حوصله ی این نوشتار خارج است.

 

نقاش، آزادانه نقاشی می کند و بی هیچ محدودیتی ایده و افکارش را در هر قطع و سطحی و بی هیچ قیدی از جهت رنگ و فرم اجرا می کند و چون معمولاً مخاطبان محدودی دارد و کارش حتماً منتشر نمی شود، مجبور نیست تن به سانسور و خودسانسوری دهد، در حالی که در گرافیک ماجرا به گونه ای دیگر است.

 

در هنر گرافیک به جای همه ی این آزادی ها، محدودیت هست. ارزش یک اثر هنرمندانه گرافیکی هنگامی آشکار می شود که ما به محدودیت های این هنر واقف باشیم. البته همچنان که می توان در نقاشی، شعر، موسیقی و هنرهای دیگر با ترازوی نقد آثار را سنجید، در هنر گرافیک نیز می توان دست به نقد زد و سره را از ناسره بازشناخت. همه هنرمندان واقعی گرافیک اذعان دارند که ناسره ها و خزف های این هنر به دلایل متعدد بسیار زیادند. اهم آنچه اکنون دامنگیر گرافیک امروز ایران است عبارتند از شیوه گرایی و ارتجال. که پرداختن به این بخش ها نیاز به فراغتی دیگر دارد.

 

اما اگر نبودند معدودی هنرمند واقعی در این رشته که ایثارگرانه از حریم و حدود و اصالت این هنر پاسداری کنند، این هنر فرهیخته اکنون در محاق ابتذال و تکرار، در درون پوسیده بود.

 

کسانی که با هر اثر خود نه تنها نیاز سفارش دهنده را برآورده می سازند بلکه هوشمندانه با تعهد و تغیر، فرهنگ سازی می کنند. هنرمندانی که فراتر از موضوع پیش می روند، هنرمندان مؤلف یا طراحان گرافیک مؤلف.

 

می دانیم که هنر گرافیک شاخه های بسیاری دارد و محصولاتی بی شمار. نشانه (Sign)، صفحه آراییLay Out)، بسته بندی (Packaging)، تصویرسازی (illustration) اعلان دیواری (Poster)، دفترک (Bruchor)، کارنما (Catalog) و . . . از محصولات و شاخه های هنر گرافیک هستند که هر کدام از این محصولات و شاخه ها خود به بخش های دیگری تقسیم می شوند.

 

تصویرسازی شاید همسایه ترین بخش گرافیک با طراحی و نقاشی است و چون در بیشتر محصولات گرافیک حضوری فعال دارد می تواند ایستگاه مناسبی برای بحث این نوشتار باشد.

 

در این نوشته تصویرسازی را از جهت: الف) محتوا و موضوع ب) مخاطب پ) قالب و ت) بسترهای بروز و نمایش، بررسی می کنیم تا به مقصد راه یعنی "گرافیک مؤلف" یا "تصویرسازی مؤلف" برسیم.

 

الف) انواع تصویرسازی با توجه به محتوا و موضوع بر روی یک محور با دو قطب طبیعت گرایی و انتزاع می تواند در حرکت باشد.

 

اگر موضوع تصویرسازی علوم تجربی باشد، مثل زیست شناسی و فیزیک و شیمی و . . . و هدف تصویرسازی نشان دادن درست این موضوع ها، برای تفهیم بهتر آن، طراح موظف است همانند یک دوربین عکاسی و ای بسا دقیق تر از دوربین، عیناً موضوع را طبیعت گرایانه تصویرسازی کند، اما درحیطه علوم انسانی و علوم نظری جریان فرق می کند.

 

استاد مرتضی ممیز در کتاب تصویر و تصور می نویسد:

"با کمی دقت به موضوعات متنوع تصویرگری که شاید شامل ده ها رشته و مطلب جداگانه باشد می توان تا حدودی به اهمیت و لزوم تنوع شیوه بیان آنها پی برد که مثلاً تفاوت در زمینه تصویرسازی برای متن یک کتاب پزشکی با تصویرهای فنی یک کتاب مکانیک و تصاویر یک کتاب تاریخی، یک کتاب جغرافیا، یک کتاب سیاحت نامه، یک اثر ادبی، یک کتاب آموزشی دوران تعلیمات مدرسه ای، یک جزوه ورزشی، عکاسی، مد و لباس، یک قصه زیبا و لطیف کودکانه، مجموعه اشعار و . . . چه اندازه باید تفاوت داشته باشد." (۱)

 

و "یک سری از موضوعات هستند که ظاهراً قابل مصور شدن نیستند، مثل موسیقی یا فلسفه و به طور کلی موضوعاتی که ظاهرا در مفاهیم آنها معادلات تصویری وجود ندارد و..." (۲)

 

ب) مخاطب تصویرسازی بخش بزرگی از "نوع نگاه طراح" و "قالب تصویرسازی" و حتی "بسترهای بروز و نمایش" را تعیین می کند. طراح با توجه به سن، جنس، نژاد، تحصیلات و آگاهی های عمومی، منطقه جغرافیایی، مذهب و باورهای مخاطب، تصویرسازی می کند تا نهایتاً مخاطب با تصویر ساخته شده، ارتباط بهتری برقرار کند.

 

برای مثال تصویری که با پیرمرد ۷۰ ساله آلمانی ارتباط مناسبی برقرار می کند برای کودک ۷ ساله زاهدانی قابل فهم نیست. یا "مثلاً مردم ژاپن از آن جهت که نژاد یکدست و همگونی هستند، بدون این که لزومی داشته باشد که هر چیزی را به زبان بیاورند، یکدیگر را درک می کنند. آنها دوست ندارند که همه چیز واضح و صریح باشد و به طور خاص از تصویری خوششان می آید که پیچیده و بغرنج بوده و معانی متعددی را القا می کند.

 

به همین دلیل تبلیغات به ندرت شکل مستقیم و صریح پیدا می کند و ایماژی که به واسطه آن انتقال می یابد، در درجه اول اهمیت قرار دارد از این روست که اغلب آثار تبلیغی ژاپنی از مایه طنز و سرگرمی برخوردارند."(۳)

 

پ) قالب یک اثر گرافیکی (تصویرسازی) شامل همه مبانی و مبادی هنرهای تجسمی است، فرم، رنگ، ترکیب بندی، لی آوت، تکنیک، بافت، خلاقیت، ایده و حتی جای امضاء طراح که چون در این زمینه ها بسیار شنیده ایم و خوانده ایم از آن در می گذریم.

 

ت) بسترهای بروز و نمایش که معمولاً یکی از انواع محصولات گرافیک هستند مثل مطبوعات، کتاب ها، انواع بروشور و کاتالوگ و یا صفحات نمایش رسانه هایی مثل تلویزیون، رایانه، سینما، تابلوهای تبلیغاتی و . . . ارتباط نزدیکی با «قالب» و «مخاطب» دارند، همچنین ارتباط درست "بسترهای بروز نمایش" آثار گرافیکی با "موضوع و محتوا" نکته ای است که مدیران هنری باید به ناشران گوشزد کنند.(۴) مثلاً در مورد نشریات، نکاتی همچون قطع، ترتیب انتشار، رنگ، جنس کاغذ، تعداد صفحات، نوع صحافی و . . . باید با "محتوا و موضوع"،"مخاطب" و "قالب" هماهنگ باشد.

 

یک اثر سالم و کامل گرافیک اثری است که در آن ارتباط منطقی بین"موضوع و محتوا"، "مخاطب"، "قالب" و "بسترهای بروز و نمایش" برقرار شده باشد. البته هماهنگی کلی این چهار مورد یعنی( الف)، (ب)، (ت) و (پ) علاوه بر دانش و تعهد و مسئولیت گرافیست، همفکری و همکاری های سفارش دهنده یا سفارش دهندگان و مدیر هنری را نیز می طلبد.

 

اما آنچه موضوع اصلی این نوشتار است، طرح نوعی از هنر گرافیک است که فراتر از یک اثر کامل است. به دیگر سخن اینکه یک اثر گرافیک علاوه بر سلامت کامل و هماهنگی عناصر( الف) تا (ت) می تواند حتی پیشگام تر از موضوع مورد سفارش حرکت کرده و به صورتی جامع الاطراف و کامل ظاهر شود. مرتضی ممیز در کتاب "تصویر و تصور" می گوید: ". . . آنچه را که تصویرگر نباید مطلقاً انجام دهد دنباله روی و ترجمه ی تصویری لغت به لغت موضوع است و همیشه به یاد داشته باشد که با کارش ابعاد تازه ای را به موضوع مورد سفارش اضافه کند."

 

کم نیستند هنرمندانی که شاهکارهای ماندگاری در عرصه گرافیک آفریده اند آثاری که اگرچه حاشیه ای برای متن سفارش هستند، اما هم عرض متن و گاهی با فخامت و عیار بالای هنری با ارزش تر از خود متن جلوه گرند.

 

گرافیک هنری است در خدمت اجتماع با پیام های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و تجاری. و گرافیک مؤلف عالی ترین نوع آن است که در عین امانت داری، ارجمندترین حاشیه برای متن جامعه است.

 

منبع: پورتال آفتاب